سلام بانوی خوب من
من هم از جنس تو هستم یعنی مونث آفریده شدم
اما به خاطر مسایلی هنوز تنها مانده ام و ازدواج نکرده ام
نادانم و راهم را نمیدانم به من یاری برسان
گناهکارم و نمیدانم آثار گناهانم را چگونه پاک کنم
و خدا را از خودم راضی کنم
لطف و رحمتش بی دریغ است و من بی لیاقت و نادان
راهی به من نشان بده شاید از گمراهی نجات یابم
شفاعتم کن بانوی زیبا و مهربان
بانوی پاکدامن
ای دوست مادرمان حضرت فاطمه زهرا س
دوست من هم باش
و دل ائمه را از من راضی بگردان
شاید خدا از من راضی گشت
یا مریم مقدس
به حق فرزندت حضرت عیسی مسیح که از کودکی مطیع خدا بود و از او فرمان برد
نظری بنما
هنوز امیدم از خدا نبریده است
هنوز دوسش دارم و میدونم ایراد از خودمه
میدونم یه جایی یه گره ای تو کار خودمه
به دنبالشم که بفهمم
بنابراین کور خوندی از خدا دل ببرم
دلم اسیره خداست
اما گیره
یعنی دلگیره و نمیدونه گیرش کجاست
آخرش یه زمانی میفهمم
آخرش این معما حل میشه
رمزش لو میره
ای خدا
امیدم را از خودت نبر...
چون دلم زود به زود تنگ میشه
زود به زود میمیره
زود به زود نارحت میشه
زود به زود میگیره
زود به زود میرنجه
زود به زود عاشق میشه
زود به زود درد میگیره
زود به زود افسرده میشه
زود به زود بی امید میشه
خیلی نازکه
خیلی رنجوره
هیچکی هم دوستش نداره
پس
میدونم اینا همش به خاطر اینه که:
خدا را هنوز خوب نشناختم